آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

شازده كوچولوی ما آرتین

"مامانی دوست دایم"

دلبر من شنبه شب نشسته بودم که یهو پریدی پشتم و گفتی "مامانی دوست دایم". جمله ای که شیرین ترین جمله زندگیم بود. همچین چلوندمت که هی خوشت میومد و تکرارش می کردی. و من لذت می بردم. تا قبل از این فقط دستم رو می گرفتی و می گفتی: "مامان دوست" و من غش و ضعف می رفتم. دلبریها و شیرین زبونیهات هر روز بیشتر و بیشتر میشه. چند روز پیش که برات مداد رنگی و دفتر نقاشی خریدم. در حال نقاشی بودی که گفتی : " نگاشی خایه نسین" فکر کنم یعنی نقاشی بکشم خاله نسرین ببینه. البته خاله های مهدت، خاله منا و خاله سودابه یا به قول شما خاله سوباده هستند. ولی نمی دونم خاله نسرین که برای یک کلاس دیگه اس رو چرا اسم می بری. راستی امروز برای عروسی مینو جون (د...
30 مهر 1392

روز جهانی کودک مبارک

فونت زيبا ساز فونت زيبا ساز رنگاوارنگه دنیا                       خیلی قشنگه دنیا چونکه دوبار آمد                     خورشید خانم زیبا زودباش بلندشو ازخواب        بازی بکن روی تاب آغاز شده دو باره                    یک روز خوب خدا روز شما...
16 مهر 1392

بیست و پنج ماهگی آرتین خان اول و تولد اشکان جون

پسر گلم امروز 25 ماهه شدی. هر روز کارهای زیادی یاد می گیری که از دستم برای نوشتن خارج میشه. عسل مامان 25 ماهگیت مبارک تو این مدتی که پست نذاشتم اتفاقات خوبی افتاد. 4 مهر عروسی دایی محمد بود. با قطار رفتیم و برگشتیم. و شما تو کل سفر عالی بودی. تا وارد کوپه می شدیم چشمت به آبمیوه افتاد و سریع گفتی: "آب بیمه". و تا یکی رو نمی خوردی دست بردار نبودی. خلاصه یک آبمیوه می خوردی و شروع می کردی به بازی. این هم چند تا عکس از عروسی دایی محمد:     شما و دایی محمد: تو عروسی خیلی بهانه گیری می کردی و می خواستی بغل باشی. ولی تا رفتی بغل دایی دیگه ساکت و آقا کنارش نشستی. دست بابا احسان هم درد نکنه. خی...
13 مهر 1392
1